بسم الله الرحمن الرحیم
گفتگو با آیتالله حائری:
آیت الله بهجت استاد ماست
طرح مطالبی درباره احیای پول اسلام، ساخت تالارهای عروسی جنب مساجد مهم، تاسیس شبکه تلویزیونی ویژه بانوان، ایدههای کشاورزی و بسیاری موضوعات دیگر همواره از آیتالله محمدصادق (محیالدین) حائریشیرازی، چهرهای متفاوت در اذهان ایجاد کرده است.
این روحانی 72 ساله که هماکنون از فراغت بیشتری برای پیگیری امور علمی و تحقیقاتی برخوردار شده است در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار مرکز خبر حوزههای علمیه به ابراز دیدگاههای خود درباره مباحث حوزوی، کارکردهای نهاد روحانیت، تبلیغ در خارج از مرزها، اندیشه سیاسی اسلام و وضعیت آموزشی و پژوهشی حوزههای علمیه پرداخت و البته بعضاً این گفتوگو ناخودآگاه به دیگر موضوعات نیز کشیده شد.
متن کامل این گفتوگو بدون هیچ گونه تغییر محتوایی تقدیم خوانندگان ارجمند میشود.
- به نظر حضرتعالی، کارکردهای نهاد روحانیت در عرصههای مختلف چیست؟
سوال خوبی است و لازم است ما درباره شرایط فعلی حوزه و روحانیت و شرایط مطلوب آن گفت وگو کنیم، اما قبل از ورود به بحث حوزه باید به رفیق و همکار اصلی آن یعنی دانشگاه بپردازیم . حوزه و دانشگاه دو چشم نظامند و باید این دو چشم باز و شکفته شود. الان دانشگاه های ما مترجم مطالب غربی ها بوده و در یکنوع حالت جنینی قرار دارند. لذا رهبری یک پیام بسیار اساسی دادند و آن نهضت تولید علم و جنبش نرمافزاری بود.
اگر دانشگاههای ما از نظر تولید علم، مستغنی از دانشگاههای اروپا و در حد معاملات پایاپای با آنها قرار بگیرند و از تجربیات یکدیگر بهرهمند شوند، آن موقع دانشگاه از حالت جنینی و وابسته بودن خارج میشود. چون تا وقتی که دانشگاههای ما مترجم کتابهای آنها باشند، در جذب و دفع مانند آنها عمل میکنند و ولادتشان وقتی است که به تولید علم پرداخته و روی پای خودشان بایستند.
- چه ایرادی در علوم غربی می بینید که بر استقلال مراکز علمی کشور از آن تاکید دارید؟
انسان در غرب، انسان تکشخصیتی است درحالی که انسان در اسلام، تکشخصیتی نیست و ترکیبی است از یک دیو مدعی خدایی و یک فرشته و بالاتر از فرشته که عاشق بندگی است. حالا شما میتوانید اسم فرشته را نور، عقل و یا فطرت و اسم دیو را ظلمت، جهل و یا طبیعت بگذارید.
الان اقتصاد غربی از انسان تکشخصیتی گرفته شده است و بر این مبنا، سرمایه و سرمایهدار را آزاد میکند و نتیجهاش، توسعه میشود، اما توسعه دیو نه فرشته.
- وجود علوم غربی در مراکز علمی چه آفاتی برای جوامع داشته است؟
شما نگاه کنید آن موقع که عهد حجر بود و جز سنگ، چیزی در اختیار انسان نبود، چقدر امنیت بود و الان که موشک قارهپیما با کلاهک هستهای وجود دارد، چه امنیتی داریم؟ ما این موشک را برای چه میخواهیم؟ مگر به جز بشر کس دیگری هم کنار ما زندگی میکند؟ شیر و ببر و مانند آن را که مدتها در قفس کردهایم و هیچ نقشی علیه ما ندارند. پس چرا این موشکها را علیه خودمان درست کردهایم ؟ خب اینها را دانشگاهها درست کرد و قرار شد علم برای ما امنیت بیاورد، اما این سلاحها را آورد.
یادم هست رییس مجلس آلمان آمده بود اینجا تا درباره گفتوگوی تمدنها صحبت کند ؛ از او پرسیدم: اگر نفر سومی به دو نفر که با یکدیگر دعوا دارند، کمک کند و وسیلهای برای جنگ در اختیار آنها بگذارد، به آنها خیانت کرده یا خدمت؟
او خیال کرد منظور من فروش اسلحه از سوی آلمان به عراق و ایران در دوران دفاع مقدس است لذا در پاسخ به سوال گیر کرد. ولی به او گفتم که اصلاً نمیخواهم وارد بحثهای سیاسی شوم و میخواهم نتیجه دیگری بگیرم، آنگاه گفت: «قبول دارم که این کار، خیانت است» من هم گفتم اینها نتیجه دانش منهای دین است.
- حضور دین در کنار علم چه خلایی را پر می کند؟
دین، دانش را قبول دارد و بازداشتن دیگران از تجاوز را لازم میداند، اما این برای امنیت تو، کافی نیست و تو باید خودت را هم باز داری، نکته قابل توجه این است که غرب ابزار و دانشی برای خودبازداری ندارد و هیچکدام از دانشهای غربی منجر به خودبازداری نمیشود.
اینشتین، ابزار دیگر بازداری را به آمریکا داد، اما آیا میتوانست چیزی به آمریکا بدهد که خودش را از تجاوز به دیگری باز دارد؟ متاسفانه هیچ رشتهای از رشتههای دانشگاه، متولی خودبازداری نیست و این، نقص انسانشناسی غربی است.
- متولی این خودبازداری که می فرمایید کجاست؟
احیای خودبازداری، رسالت حوزه علمیه است و این کاری است که از دانشگاههای جهان برنمیآید.
یک خانمی گفت :« فرزند من وقتی دوم ابتدایی بود، نمازش را اول وقت میخواند، اما الان که سال دوم دانشگاه است، نمازش قضا میشود» به او عرض کردم : « مادر! این علم، مسئولیت است، مثل دلو آب میماند؛ دلو آب، یک بند دلو هم میخواهد که این بند متناسب با دلو، از استحکام کافی برخوردار باشد.» و بعد ادامه دادم که: "شما برای آبگیره دلو از دوم دبستان تا دوم دانشگاه هزینه کردهای، ولی برای استحکام بند آن یعنی احساس مسئولیت فرزندت چقدر هزینه کرده ای ؟ "
ما باید در آموزش و پرورش ، مربی ویژه احساس مسئولیت داشته باشیم. ما حتی در حوزه، دروس را به رسمیت میشناسیم، ولی درس اخلاق را که ارتباط تنگاتنگ با موضوع احساس مسئولیت دارد، جدی نگرفتهایم.
ما به آن چیزی که منجر به دیگربازداری می شود، دانش میگوییم و دین را عامل خودبازداری میدانیم و حوزه، متولی دین مردم است.
حوزه باید بداند که منادی انسانشناسی ومنادی خودبازداری است و این ندا، یک ندای کاربردی است؛ کاربرد، نیاز به تجربه و تجربه، نیاز به دخالت در مسایل دارد، چون موضوعشناسی میخواهد؛ خب چطور میتواند یک روحانی بدون اینکه از نزدیک با ساز و کارهای بانکی آشنا باشد، درباره پول نظر بدهد؟!
حوزه بایستی، همان طوری که قفل عدم دخالت در سیاست را شکست، درموضوعات و عرصههای دیگر هم حضور جدی پیدا کند.
ببینید قبل از امام (ره) میگفتند: طبق تجربه هر وقت در سیاست، دخالت کردیم شکست خوردیم. امام (ره) گفت: «سلمنا که هر وقت در سیاست دخالت کردیم شکست خوردیم، اما باید چرایی آن مورد بررسی قرار بگیرد . و باید راه صحیح دخالت در سیاست را فرا بگیریم» مثل کسی که رانندگی بلد نیست و آن وقت میگوید من سوار ماشین نمیشوم چون هر وقت سوار شدهام، تصادف کردهام. ولی امام (ره) این روحیه را در حوزه شکست و اتفاقاً پیروز شدیم. اینکه امروز در رسانههای جهان از ایران نام برده می شود، بزرگترین پیروزی است. ما چه چیزی بالاتر از این میخواهیم که در دنیا به عنوان ضد آمریکا مطرح شویم.
ما در حوزههای علمیه باید بین تجربه و تئوری ارتباط برقرار کنیم . یعنی باید آنچه به صورت تئوری از اسلام میدانیم به تجربه بیاوریم و کاربردی کنیم تا اسلام را بهتر بشناسیم؛ اگر شما از تجربه و تئوری مثل دو پای چپ و راست استفاده نکنی، نمیتوانی سیر داشته باشی و حرکت کنی.
- یعنی شما به خلاف برخی اصولیین، میفرمایید که فقیه باید موضوعشناس هم باشد؟
اصلاً چطور میتواند کسی در خصوص حکم پول، حرفی بزند و اظهار نظر بکند، اما پول را نشناخته باشد؟ مرحوم علامه شیخ محمدتقی جعفری میگفت: « در نجف بودیم ، مرحوم آیتالله العظمی سید عبدالهادی، یک عده را مامور به یادگیری مسایل جدید کرد و گفت: من هزینهاش را میپردازم تا در علوم دانشگاهی هم مسلط شوید. و ما رفتیم دورهای دیدیم و بعد از پایان دوره میخواستم به ایشان گزارش بدهم، گفتم که در سالهای اخیر هفتصد جلد کتاب درباره پول نوشته شده است.» خب شما ببینید موضوعی که هفتصد جلد کتاب درباره آن نوشته شده است ، با حرف این و آن شناسایی نمیشود. وآیا خود حوزه درباره کسی که بدون شناخت درباره موضوعی اظهار نظر کند، تعبیر به تصدیق بلاتصور یا تکذیب بلاتصور نمیکند؟
- آیا حوزه تاکنون به دنبال تصور این موضوعات بوده است؟
حوزه از این تصور دور بوده و دانشگاه هم در شرایط جنینی قرار داشته و لذا هر نظریهای که داده ناشی از انسانشناسی غربی بوده است. از همین رو وقتی فضلاو اندیشمندان حوزه و دانشگاه، بانکداری اسلامی را تدوین میکنند، نوعی عدم مغایرت با اسلام است نه مطابقت با اسلام.
- برای تدوین بانکداری اسلامی به صورت حداکثری نیازمند چه هستیم؟
نیاز به این داریم که اولاً ببینیم پول متغیر می تواند پاسخگوی ما باشد؟ الان اگر شما سرمایه خود را در شرایط فعلی که پول ، متغیر است به کسی قرض بدهید. اگر سرکی پول (میزان تغییر ارزش پول) را پس نگیری، به شما ضرر وارد شده است. قرآن هم میفرماید: «فلَکُمْ رئوسُ اَموالِکُم لاتَظْلِمون و لاتُظْلَمون» (سوره بقره آیه 279)خب اگر بخواهید، بهره را به رسمیت نشناسید و تورم را ملاحظه نکنید، گرفتار«لاتُظلَمون» میشوید و این نهی را مرتکب میشوید و اگر بخواهید بگیرید، این بنده خدا، وام گرفته بود که مشکلش حل شود، نه اینکه سود آن چنانی به طرف بدهد. لذا میبینید که فرد، وام با سود میگیرد و کمرش شکسته میشود و « لاتظلمون» ایجاد میشود لذا با این وضعیت به اِمّا تَظلمون و اِمّا تُظلمون میرسید به خاطر اینکه پول اسلام، پول ثابت است. ببینید دیه یک انسان در اسلام به دینار محاسبه شده است و یک دینار هم سه گرم و ثلثگرم طلاست؛ الان هم سه گرم و ثلثگرم طلا با اینکه هیچ کس متولی حفظ قیمت طلا نیست، در عالم نزدیک به یک گوسفند است، پس 1400 سال است که نقد است و اینکه از چند هزار سال قبل، دینار را با گوسفند معامله میکردند، خدا میداند. ولی ما از آن پول ثابت به این پول رایج منتقل شدهایم. یادم هست که یک روزی در همین اتاق، کمیسیونی برای نرخگذاری تخممرغ تشکیل شد. در آن زمان، تخممرغ، کیلویی 15 تومان و 5 ریال بود و مولّدها اصرار داشتند که 5 ریال به آن اضافه شود و کیلویی 16 تومان شده تا هر تخممرغ تقریباً دانهای یک تومان شود در آن جلسه با نگاه منفی و بدبینانه نسبت به تولید کننده، با افزایش قیمت مخالفت شد، اما من عرض کردم که شما امروز برای 5 ریال سختگیری میکنید، ولی وقتی اینها مجبور شدند تخممرغشان را تولید نکنند تفاوت بین عرضه و تقاضا، بالا میرود و آن وقت قیمت تخممرغ به صورت جهشی افزایش مییابد. شما ببینید آن روز یک فرد با یکصد تومان میتوانست یکصد تخممرغ بخرد، اما امروز با همین مبلغ، نمیتواند بیشتر از یک تخممرغ تهیه کند و این کاهش ارزش پول باعث شده است که برخی کشورها دست به حذف صفرهای پولی بزنند، اما پول اسلام با کمال افتخار از روز اول تا حالا با کالا همخوانی دارد.
- مجامع علمی و دانشگاهی کشور با نظریه پول ثابت موافقند؟
دانشگاههای ما، این را علمی نمیدانند، چون، علمش جنینی است و به دلیل اینکه از نظر جذب و دفع، وابسته است، علمش تکقرائتی است. یعنی تعدد قرائت را در علم نمیپذیرد در حالی که علم در اروپا، دارای قرائتهای متعدد است، ولی کاری که در دانشگاههای کشور انجام گرفته، نوعی کپیبرداری و ترجمه است و با مترجم نمیتوان راجع به متن کتاب بحث کرد، اساتید دانشگاههای ما مترجماند. از این جهت وقتی میخواهند علم و دین را به هم تطبیق دهند، زورشان نمیرسد که در علم، تعدد قرائت را به وجود بیاورند، لذا تعدد قرائت را به حوزه دین میرسانند و آنگاه بین قرائتهای مختلف از دین، آنچه را که با این علم ترجمهای میسازد، انتخاب میکنند ؛ اینکه ندای تعدد قرائتهای دینی را مطرح کردند، برای این بود که سر دین را بگیرند و در دامن علم بگذارند در حالی که این راهش نیست.
- چرا؟
چون دین از وحی الهی نشات میگیرد. پس اصولاً اختلافهای احتمالی در برداشتها میتواند وجود داشته باشد، اما در اصل حکم و آن چه آمده، وحدت قرائت است و این اختلافهای تاکتیکی، طبیعی است ؛ اساس دین، بر وحدت قرائت است و علم، اساساً طبق تعّدد قرائت پیش میرود.
- حوزه چه نقشی میتواند در تدوین نظام جامع اخلاقی و تربیتی داشته باشد؟
شما ببینید امام (ره)، آقای شاهآبادی را داشت. ضمن اینکه پیش آقای شاهآبادی فلسفه میخواند، خودبازداری و احساس مسئولیتش نزد ایشان رشد میکرد. فقهای ما ضمن کلاسهایشان که مسئولیتآفرین بود، یک ساعت را تذکر اخلاقی میدادند که این امر، احساس مسئولیت را احیا میکرد. یادم هست که یک بار حضرت امام(ره) یک نکته اخلاقی را حین درس در مسجد سلماسی بیان فرمود، چشمهای آقای مصباح سرخ و محاسنش خیس شده بود. و این تحول بالای اخلاقی در حالی بود که امام(ره) در بیان آن نکته، نه گریه کرد و نه حالت گریه گرفت. این نظام اخلاقی حوزه بود و مدرنترین و مترقیترین کار هم همین است که استاد برجسته در علم ، نمونه در عمل هم باشد.
اگر ما این الگو را بخواهیم در مدارس آموزش و پرورش اجرا کنیم، بهترین معلم ریاضی، باید معلم اخلاق هم باشد نه مربی امور تربیتی. بیچاره آقای حاجی – که امور تربیتی را از مدارس حذف کرد – ندانست که چه باید بگوید. و گرنه این حرف را قبل از او من زده بودم و عرض کرده بودم که آموزش و پرورش به طور ناخودآگاه همراه یکدیگرند حال ممکن است این پرورش، مثبت یا منفی باشد. به هر جهت در حوزه ها آنهایی که از نظر علمی جایگاه ویژهای داشتند، موقع حرف زدن تاثیرگذار بودند چون آن شخصیت علمی، الگوی طلبه بود، خب اخلاقش را هم میگرفت.
- نظر شما راجع به حضور تبلیغی روحانیون در خارج از مرزها چیست ؟
کسی که میخواهد در کشورهای خارجی، حضور تبلیغی داشته باشد باید کسی باشد که برای امرار معاش و تامین زندگی، طلبه نشده باشد.
ببینید هدف کشاورز از کاشت گندم، تامین آذوقه برای خود و خانوادهاش است ولی به طور طبیعی، کاه هم ایجاد می شود و گوسفند او از این کاه استفاده میکند.
وقتی هدف فرد، خدمت به انسانها باشد، خدا هم کمک می کند. من میخواستم ازدواج کنم، هیچی نداشتم و از ناراحتی تب کردم. آقای ربانی آمد عیادتم در حالی که سرم را نمی توانستم از بالش بردارم. از طرفی در روایات داریم که اگر انسان مشکل خود را با مومن در میان بگذارد، گویی با خدا در میان گذاشته است و من شرایط اقتصادیام را به آقای ربانی گفتم. ایشان به من گفت: که :«آقای حائری! ما اگر نوکرهای بدی نباشیم، آنها مولاهای خوبی هستند.» حرف ایشان باورم شد و خدا امور را عوض کرد و کارها آبرومندانه انجام گرفت .
- چقدر شرایط برای تبلیغ معارف اهلبیت (ع) در دنیا فراهم است؟
وضع خوبی داریم، یعنی امام (ره)، پایه های خوبی قرار داد.
- نظام سیاسی اسلام را برای طرح در دنیای امروز چگونه ارزیابی میکنید؟
ببینید، امام (ره) با الهام از آموزههای اسلامی، خبرگان را مطرح فرمود لذا با رحلت امام خمینی (ره)، آب از آب تکان نخورد. هر چند در کشور ما سالها قبل از اینکه حکومت تشکیل بدهیم، مراجع ما از طریق خبرگان انتخاب میشدند. گاهی کسی که هیچ پولی در بساط نداشت، به عنوان اعلم معرفی میشد. سفیر انگلستان در عراق از یک مردی پرسیده بود که اینها، مراجع شان را چگونه انتخاب میکنند؟» پاسخ شنیده بود:«افرادی که از آنها تعبیر به خبره میشود، مجتهد و مرجع تقلید انتخاب میکنند و در انتخاب خود توجهی به یار، طرفدار و مرید فرد ندارند و طبق معیارهای اصلی، انتخاب مینمایند.» آنگاه سفیر گفته بود که :« این دین، دنیا را میگیرد چون نحوه انتخاب رهبری، سالم است.»
نحوه انتخاب رهبری ما از بدو غیبت تا حالا، سالم بوده است و حیات ما نیز به همین خاطر است.
- نظر شما درباره نظام آموزشی حوزه چیست؟
حوزه باید مراقب باشد اگر میخواهد بخشی از نظام آموزشی دانشگاه همچون بحث امتحانات را اقتباس کند، نظام خودش را از دست ندهد .
شما در حوزه 10 سال را برای اتمام سطح در نظر گرفتهاید، خب شاید فردی بتواند 5 ساله تمام کند. آیتالله مکارمشیرازی، 5 ساله تمام کردهاند. چرا شما اجازه این کار را نمیدهید؟
حوزه نباید چیزهایی را که از قبل به صورت مترقی داشته، از دست بدهد و درجه دوم آن را که دانشگاههای ما به صورت عقب مانده از اروپا گرفتهاند، بگیرد. الان خود اروپا این نظام را قبول ندارد. حوزه باید استقلال خود را حفظ کند و چیزهای خوب دانشگاه را بگیرد. امتحانات و نمره سرجای خودش باشد، اما امتحانات آزاد باشد و اگر کسی به صورت متفرقه خواست امتحان بدهد، مانعش نشوند. باید امتحانات شفاهی را تقویت کرد.
- آیا مردم در برابر روحانیت وظیفهای دارند؟
مردم، طلبکار هستند نه بدهکار و علتش هم این است که مردم، امام (ره) را به عنوان نماینده امام زمان (عج) میشناختند و لذا اطاعت کردند. اطاعتی که مردم از امام خمینی (ره) کردند، به مراتب بیشتر از اطاعتی است که مردم زمان ائمه معصومین (ع) از آن بزرگواران کردند. مردم ما در دوران دفاع مقدس، امام (ره) را هم در چهره حسنی و هم در چهره حسینی اطاعت کردند و دهها هزار شهید دادند و عملاً اعلام کردند که امام را برای عنوان و شجاعت و مانند آن نمیخواهند، بلکه برای این میخواهند که نایب امام زمان (عج) است و به خوبی نشان دادند که قدر امامت را به خوبی میدانند از این جهت، مردم ما از ما طلبکارند.
- روحانی در مواجهه با جوانان از چه ظرافتهایی باید برخوردار باشد؟
روحانی باید به ابزار روز وارد باشد. زبان روز و بیان روز را بداند. هالیوود با فیلمهایش، جهانگیری میکند، یعنی در شرایط کنونی قدرت نظامی، تجاری و سیاسی کار نمیکند بلکه قدرت فرهنگی تاثیرگذار است.
خب، در این شرایط نمیتوانیم فیلم و سینما را تحریم کنیم بلکه باید طلبه هنرمند تربیت کنیم تا بتوانیم در برابر فیلم، سایت و وبلاگ مقابله به مثل کنیم . الان شما به حزبالله لبنان توجه کنید. یک روزی همانطورکه کبوتر از شاهین و عقاب میترسد، سران سعودی و مصر از اسرائیل میترسیدند، اما الان سیدحسن نصرالله مثل شاهین است و سران رژیم صهیونیستی مثل کبوتر به خود میلرزند.
اسرائیلیها علیرغم داشتن تسلیحات گوناگون، از برخورد با سیدحسن نصرالله نگران شدهاند. روحانی، این است، روحانی سیدحسن نصرالله است که با وجود آن همه مدح و منقبت در جهان وقتی خدمت رهبری میرسد، دست ایشان را میبوسد و میگوید که ما عضو حزب ولایتیم.
حوزهای که میتواند سیدحسن نصرالله تربیت کند، عقب مانده نیست . حالا فرق نمیکند وی در قم یا نجف تربیت شده باشد.
- حاجآقا به کارهای هنری اشاره کردید. در سالهای اخیر حضور افراد معمم در فیلمها و سریالها بیشتر شده و برخی فیلمها با محوریت روحانی تولید و اکران شده است. نظر شما در این باره چیست؟
برخی برای پول کار میکنند که اینها به جایی نمیرسند. اگر هدف اصلی تهیهکننده پول باشد، محصولش هم پولکی میشود. باید کسانی که به هنر عشق دارند وارد صحنه شوند و سختیهای کار را هم تحمل نمایند.
- بعد از پخش فیلم مارمولک اظهار نظرهای متفاوتی از حضرتعالی درباره این فیلم در رسانهها آمد. هماکنون میخواهیم بدون واسطه از خودتان بشنویم و منعکس کنیم؟
کارگردان این فیلم، خیرخواه بود و حسن نیت داشت، اما حوزه، با داشتن چنین دوستانی، نیاز به دشمن ندارد.
- وضعیت امروز حوزهها را از نظر پژوهشی چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر پژوهش، به معنای حقیقی باشد باید منجر به تولید علم بشود، یعنی بر مبنای انسانشناسی که عرض شد، جامعهشناسی و علوم تربیتی را عرضه کنیم، ولی متاسفانه از خروجی مناسبی در این زمینه برخوردار نیستیم . اگر ادای دانشگاه را در بیاوریم و چند کار پژوهشی انجام دهیم کار درست نمیشود. ما نیازمند پژوهشهای استراتژیکی هستیم و باید مفاهیم کاربردی را جدی بگیریم.
- الان مهمترین آسیبی که از نظر حضرتعالی، حوزه را تهدید میکند، چیست؟
اینکه خودباوری کم شود و تصور کند ناتوان و ضعیف است؛ این یک خطر جدی است. امام (ره) هیچ وقت خودباوریاش را از دست نداد. در نیمه خرداد دستگیر شد ولی گفت: « به خدا من نترسیدم» خب این ناشی از خودباوری ایشان بود. حوزه باید مثل امام (ره)، خودباور باشد. باور کند چیزی را دارد که هیچکس ندارد. باور کند که میتواند به شرق و غرب بگوید: « الیَّ الیَّ؛ بیایید پیش من که دارم آن چیزی را که شما میخواهید» و البته باید در واقع حرفی هم برای گفتن داشته باشیم. آنچه ما به عنوان عدم مغایرت با احکام اسلامی میگوییم، در جای خودش، خوب است ولی نباید توقف کنیم. باید خود را به مطابقت با اسلام برسانیم و گام را از عدم مغایرت فراتر نهیم.
- نظر شما درباره وضعیت روحانیت در استان فارس، چیست؟
میتوان گفت که استعداد خوبی دارند. برخی فوقالعاده هستند. باید اینها تحت تربیت ویژه قرار بگیرند و روی نخبگان اینها برنامهریزی شود و نگذاریم عمر اینها در خانه و زندگی و شهریه و مسایل معیشتی تلف شود. همان طوری که سیدمرتضی، شیخطوسی را تامین میکرد، باید طلاب نخبه را شناسایی و تربیت نمود.
- برخی قائل به نوعی از هم گسیختگی بین علما و روحانیون شیرازند؟
امروز، پیوستگی از همیشه بیشتر است و پیوستگی خاصی بین روحانیون شیراز وجود دارد و همه تابع رهبریاند. البته یک وقت، کسی میخواهد به رهبری ایراد بگیرد، خب حساب این فرد از علمای فارس، جداست هر کس که باشد اما علمای فارس نسبت به رهبری وضع واحدی دارند.
- آخرین سوال مربوط به آقای دولابی است چون ظاهراً قبلاً از ایشان تعبیر به استاد کرده بودید؟
آقای دولابی، رفیق ما بود. آقای بهجت استاد ماست و بین رفیق و استاد، فرق است، زیرا استاد اخلاق، باید مجتهد باشد. امام (ره) استاد بود و کسی که جای رفیق و استاد را جا به جا کند، ضرر میکند. آقای دولابی دلکنده بود و سیر داشت اما ایشان رفیق ما بود.
با تشکر
التماس دعا، موفق باشید.
گفت وگو: حسن صدرایی عارف